دنیای مترجم

خبر - مقاله - داستان کوتاه - نقد فیلم - گفتگو.

دنیای مترجم

خبر - مقاله - داستان کوتاه - نقد فیلم - گفتگو.

کینگ کونگ

 

 

 

 

کینگ کونگ

 

دیوید دنبی

فرشیدعطایی

 

نیویورکر

 

موجود گنده برگشته است؛ با همان دماغ شکلاتی رنگ پیراشکی مانندش که چنان له و لورده است که گویی ده ها سال در جنگل روی صورت خود خوابیده بوده؛ همان مو های ژولیده و درهم؛ چشمانش هم مملو از خشم  و هم حزن؛ بدنی بسیار سهمگین، هرچند این بار قوی تر از قبل است و همینطور چابک تر. او با آن وزن سنگینش به راحتی می جهد و از لبه پرتگاه ها و شاخه های ضخیم درختان انگور آویزان می شود ولی او ذاتاً کشتی گیر است مثلاً در صحنه ای سه دایناسور را همزمان با هم می گیرد و آنها را به دور خود می چرخاند طوری که گویی دارد چند لات عربده کش را بلند کرده و به دور خود می چرخاند.

کینگ کونگ در این سال هایی که حرفی از آن نبود هرگز به طور کامل به کنار نرفت. کینگ کونگ که یکی از معروف ترین شخصیت های افسانه ای دنیای پاپ است به نظر می رسید که از آخرین دفعه ای که در سال 1976 بر روی پرده سینما ظاهر شد از نظر ها پنهان شده و دیگر خود را به ما نشان نداد. او در فیلم سال 1976 گرفتار یک بازگویی تازه و عظیم شده بود. این فیلم به طور عامدانه داستانی خنده دار درباره یک گروه طماع و حریص اکتشاف نفت بود ( متشکل از "جف بریجز"  و "جسیکا لنگ") که آنقدر طبیعی و راحت با این گوریل گپ می زدند که گویی در اتاق خانه شان از در و دیوار آویزان شده!

و حالا نسخه جدید فیلم کینگ کونگ به کارگردانی "پیتر جکسون" به دوران رکود اقتصادی نسخه اصلی و محبوب سال 1933 این فیلم که توسط "مریان سی. کوپر" و "ارنست بی. شودسک" کارگردانی شده بود باز می گردد. "کارل دنام" (جک بلک) فیلم ساز بار دیگر مشغول ساختن یک فیلم است و برای این منظور به همراه یک بازیگر "آن دارو" (نوآمی واتس) که مشتاق اجرای نمایش های واریته است با کشتی به یک جزیره مرموز سفر می کند.

اما این بار قهرمان داستان یک نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس است که نقش او را "آدریین برودی" که صورتی کشیده دارد بازی می کند. برودی که چهره ای محزون دارد شاید برای نقش اول این فیلم بازیگر چندان مناسبی نباشد. نوآمی واتس به گوریل بیشتر توجه نشان می دهد تا به او. واتس که بازیگر نمایش واریته است در مقابل کینگ کونگ نمایش های مختلفی اجرا می کند و این گوریل که تنها تماشاگر نمایش او است سرگرم می شود و لذت می برد. واتس به کینگ کونگ اعتماد می کند و وقتی به نیویورک باز می گردد نمی خواهد کینگ کونگ را از دست بدهد؛ او دلشکسته و غمگین در بالای برج "امپایر استیت" نیویورک رها می شود و کینگ کونگ هم می میرد.

دو فیلم نخست درباره گوریلی بود که به یک زن بلوند علاقه داشت ولی از داشتن او محروم بود و زن بلوند نیز رفته رفته به او علاقه مند می شد. نسخه پیتر جکسون درباره یک رابطه غیر ممکن بین چند نفر است. ولی در حقیقت هیچ چیز با ترکیب عجیب شور و شوق ساده لوحانه و افسار گسیختگی های عامدانه قابل مقایسه نیست. (وقتی دنهام کینگ کونگ و دختر را به نیویورک بازگرداند و آنها را در یک سالن به نمایش گذاشت ادعا کرد که دختر گفت تجربه ای را از سر گذرانده که هیچ زن دیگری تا کنون حتی خواب آن تجربه را هم ندیده است.) در این نسخه جدید، هیچ جایی برای رفتار های افسار گسیخته و نیز شوخی ها و کنایه هایی که دوستداران فیلم دهه هاست در مورد شان صحبت می کنند وجود ندارد.

من وقتی نسخه جدید کینگ کونگ را تماشا می کردم احساس کردم جای گرافیک های مسحون کننده فیلم اول کینگ کونگ خالی است.  به نظر من مخفی کردن گرافیک های کامپیوتری در لایه ای از مه کار بی فایده و بی معنایی  است چرا که ما تماشاگر ها پول می دهیم چیزی را تماشا کنیم که در زندگی واقعی آن را نمی بینیم. پیتر جکسون استاد آفرینش تصاویر تخیلی رنگارنگ و درخشان است. برای مثال تصویری که او از برادوی به هنگام شب با آن تاکسی های زرد رنگ و هزاران لامپ نشان می دهد مثل رؤیای کارتونی زندگی شهری در دهه سی است؛ او در فیلم کینگ کونگ جنگل هایی بسیار پر برگ و درخت و شاداب را به تصویر می کشد. مشکل فقط این است که پیتر جکسون که کارگردانی بسیار خلاق و دارای تخیلی قوی است و بتازگی هم سه گانه موفق "ارباب حلقه ها" را پشت سر گذاشته دوست دارد که طوفان به پا کند و در اینجاست که خلاقیت و تخیل قوی او سر می رود و به بی معنایی و بیهودگی می انجامد. پس زمینه "رکود اقتصادی آمریکا" که در فیلم اصلی فقط در حد چند تصویر بود در اینجا با نمایش محله های فقیر نشین به صورت گسترده تری نمایش داده می شود. "بومی های" سیاه پوست در جزیره "اسکال" – که کثیف و عجیب و غریب و شرور تصویر می شوند–  مثل فراری هایی به نظر می رسند که از یک نمایش فرعی فرار کرده اند و پا به این فیلم گذاشته اند! هم آن محله های فقیر نشین و هم آن سیاه پوست های گرسنه در فیلمی که اساساً یک تخیل هذیانی در دنیای پاپ است به طرز عجیبی بیهوده و بی ربط به نظر می رسد. کونگ در فیلم اصلی در دفاع از محبوبه بلوند خود با دایناسور ها در جزیره اسکال می جنگد (آن هم فقط در حد چند صحنه) ولی در این نسخه جدید جنگ کینگ کونگ پایان ندارد. گله ای از موجودات غول آسا با وحشت از یک دره عمیق پایین می روند و از خدمه یک کشتی که در حال دویدن هستند جلو می زنند. بعد هم سوسک های غول پیکر و کرم ها و خلاصه همه نوع موجودات فیلم هاب ترسناک بچه گانه ظاهر می شوند و فیلم را سرد می کنند. در واقع جکسون با تکرار آنچه اسپیلبرگ در سری  فیلم های "ژوراسیک پارک" در حد کمال انجام داده خود را در ورطه یک دام فرو انداخته است. نمایش چنین صحنه هایی باید بسیار بسیار حیرت انگیز باشد وگرنه اینگونه صحنه ها علاوه بر حیرت حس خستگی و ملابت در بیننده ایجاد می کند؛ همانطور که خود فیلمساز ها می دانند دستیابی به حد اعلایی که سایر فیلم ساز ها به آن دست یافته اند و امکان بقاء در یک نوع روایت منسجم و منظم کار راحتی نیست؛ در هر صورت ما از آنجایی که می دانیم چنین چیز هایی در واقعیت رخ نمی دهند دچار بی طاقتی می شویم. حتی بچه ها هم ممکن است احساس کنند تمام صحنه های این فیلم را قبلاً دیده اند.

نسخه جدید فیلم کینگ کونگ به کارگردانی پیتر جکسون البته یک سرگرمی بسیار قوی است ولی جکسون با تصاویری که خلق می کند قدرت و اندازه حرکت را در فیلمی که بیش از سه ساعت طول می کشد از دست می دهد. داستان کینگ کونگ همیشه داستانی مضحک و بچه گانه بوده که البته افسون و جذبه داستان هم در همین عامل است ولی کسی که افسانه ای را خوب تعریف کند می داند که داستان خود را کجا باید به پایان برساند. 

 

این مطلب پیش از این در مجله فیلم (شماره ۳۴۵صفحه ۶۸) منتشر شده بود.